loading...

هــــــــــــدف

متفرقه

من از چرخش الکترون ها به دور هسته آموختم که کل جهان به دور مرکز هستی می چرخد و از حرکت پیوسته ذرات چه ارتعاشی چه انتقالی یا دورانی که ثبات و سکون در آفرینش راه ندارد و پیوسته در مسیر تغییر و تحول و تکامل هستیم.

از شیمی آموختم که هر چه فاصله ما از مرکز افرینش وخالق هستی بیشتر باشد ما و نیستی ما آسانتر خواهد بود همانطوری که جدا کردن الکترون از دورترین لایه اتم آسانتر است.

از تلاش ذرات بی شعور برای پایدار شدن متعجب شدم و دریافتم که شعوری والا و اندیشه ای برتر در پس پرده هدایت گر نقش ها و طرح هاست از پیوند اتم ها برای پایدارشدن دریافتم که اتحاد در مرز پایداری است و از گازهای نجیب کامل شدن را رمز پایداری یافتم.

از بحث واکنشهای چند مرحله ای و زنجیری آموختم که ما ذره های حد واسط مراحل زندگی هستیم که در یک مرحله واکنش متولد می شویم و در واکنشی دیگر می میریم و هدف آفرینش و خلقت فراتر از تولید و مصرف ماست.

از بحث تعادل های شیمیایی و واکنشهای برگشت پذیر آموختم که جهان تعادلی است پویا و دینامیک که گرچه در ظاهر خواص ماکروسکوپی ثابت و یا متغییری دارد اما در درون در تکاپو و فعال است.

از شبکه بلور جامد های یونی آموختم که با وجود تضادها می توان چنان گرد هم آمد و پیوستگی ایجاد کرد که شبکه ای مقاوم در مقابل دماهای ذوب بالا بوجود آید. 


و از شیمی آموختم که از دست دادن فرصت ها واکنش های برگشت ناپذیری هستند که تکرار انها میسر نخواهد بود. 

 

نظرات (0) تاریخ : جمعه 28 مهر 1391 زمان : 22:14 بازدید : 578 نویسنده : کلاغ سفید
تا حالا در مورد خوابگاه دانشجویی پسران چه تصوری داشتید؟؟!





ساعت ۲ نصف شب یک اتاق
ساعت ۳ نصف شب کل خوابگاه منهای سرپرست
ساعت ۴ صبح هنگام خواب
وضعیت تحصیل در خوابگاه
اولین روزهای خوابگاه
گفت و گوی صمیمانه برسرآماده کردن صبحانه بعد از گذست چند روز
پایان گفت و گو
امکانات غذایی در خوابگاه
طریقه ظرف شستن در خوابگاه
اواخر ترم وضعیت ۷۰درصد دانشجویان
و این هم آخر عاقبتش!!
نظرات (0) تاریخ : چهارشنبه 12 مهر 1391 زمان : 16:51 بازدید : 624 نویسنده : کلاغ سفید

 تست اول:

امیدوارم که این تست هوش هم مورد توجه شما دوستان عزیز قرار بگیره و موجبات سرگرمی شما رو فراهم کنه . جواب تست هوش هم در انتها قرار داده شده .

 

سئوال تست هوش :

 

نسبت 6 به 15 مثل نسبت من است به :

 

1- 2/1 و 7 کیلو

 

2-  کیلو 

 

3-  خروار

 

4-  ده کیلو گرم

 

 

برای مشاهده جواب تست هوش به همراه توضیحات و راه حل جواببر روی لینک زیرکلیک کنید . 

جواب تست هوش


تست دوم:

نسبت حرارت به آهن مثل شادی است به :

 

1- چشم

2 – زن

3- مرد

4- چهره

 

 

.

.

.

.

.

.

 

برای مشاهده جواب تست هوش به همراه توضیحات و راه حل جواببر روی لینک زیرکلیک کنید . 

جواب تست هوش

 

نظرات (0) تاریخ : سه شنبه 11 مهر 1391 زمان : 22:03 بازدید : 756 نویسنده : کلاغ سفید

قبل از هر چیز برایت آرزو میکنم که عاشق شوی ،
و اگر هستی ، کسی هم به تو عشق بورزد ،
و اگر اینگونه نیست ، تنهاییت کوتاه باشد ،
و پس از تنهاییت ، نفرت از کسی نیابی.
آرزومندم که اینگونه پیش نیاید .......
اما اگر پیش آمد ، بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی.
برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی ،
از جمله دوستان بد و ناپایدار ........
برخی نادوست و برخی دوستدار ...........
که دست کم یکی در میانشان بی تردید مورد اعتمادت باشد .
و چون زندگی بدین گونه است ،
برایت آرزو مندم که دشمن نیز داشته باشی......
نه کم و نه زیاد ..... درست به اندازه ،
تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قراردهند ،
که دست کم یکی از آنها اعتراضش به حق باشد.....
تا که زیاده به خود غره نشوی .
و نیز آرزو مندم مفید فایده باشی ، نه خیلی غیر ضروری .....
تا در لحظات سخت ،
وقتی دیگر چیزی باقی نمانده است،
همین مفید بودن کافی باشد تا تو را سرپا نگاه دارد .
همچنین برایت آرزومندم صبور باشی ،
نه با کسانی که اشتباهات کوچک میکنند ........
چون این کار ساده ای است ،
بلکه با کسانی که اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر میکنند .....
و با کاربرد درست صبوریت برای دیگران نمونه شوی.
و امیدوارم اگر جوان هستی ،
خیلی به تعجیل ، رسیده نشوی......
و اگر رسیده ای ، به جوان نمائی اصرار نورزی ،
و اگر پیری ،تسلیم نا امیدی نشوی...........
چرا که هر سنی خوشی و ناخوشی خودش را دارد و لازم است
بگذاریم در ما جریان یابد.
امیدوارم سگی را نوازش کنی ، به پرنده ای دانه بدهی و به آواز یک
سهره گوش کنی ، وقتی که آوای سحرگاهیش را سر میدهد.....
چراکه به این طریق ، احساس زیبایی خواهی یافت....
به رایگان......
امیدوارم که دانه ای هم بر خاک بفشانی .....
هر چند خرد بوده باشد .....
و با روییدنش همراه شوی ،
تا دریابی چقدر زندگی در یک درخت وجود دارد.
به علاوه امیدوارم پول داشته باشی ، زیرا در عمل به آن نیازمندی.....
و سالی یکبار پولت را جلو رویت بگذاری و بگویی :
" این مال من است " ،
فقط برای اینکه روشن کنی کدامتان ارباب دیگری است !
و در پایان ، اگر مرد باشی ،آرزومندم زن خوبی داشته باشی ....
و اگر زنی ، شوهر خوبی داشته باشی ،
که اگر فردا خسته باشید ، یا پس فردا شادمان ،
باز هم از عشق حرف برانید تا از نو بیآغازید ...
اگر همه اینها که گفتم برایت فراهم شد ،
دیگر چیزی ندارم برایت آرزو کنم قلب

نظرات (0) تاریخ : جمعه 17 شهریور 1391 زمان : 13:22 بازدید : 562 نویسنده : کلاغ سفید

تو نیکی کن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز

=============ஜ۩۞۩ஜ=============

پسر فقیری که از راه دست فروشی خرج تحصیل خود را بدست می آورد یک روز به شدت دچار تنگدستی شد

او فقط یک سکه نا قابل در جیب داشت.در حالی که گرسنگی سخت به او فشار میاورد تصمیم

گرفت از خانه بعدی تقاضای غذا کند..با اینحال وقتی دختر جوانی در را برویش گشود دستپاچه شد و به جای غذا یک لیوان آبخواست.دختر جوان احساس کرد

که او بسیار گرسنه است.برایش یک لیوان شیر بسیار بزرگ آورد.پسرک شیر را سر کشیده و آهسته گفت:چقدر باید به شما بپردازم؟

دختر جوان گفت:هیچ. مادرمان به ما یاد داده در قبال کار نیکی که برای دیگران انجام می دهیم چیزی دریافت نکنیم.

پسرک در مقابل گفت:از صمیم قلب از شما تشکر می کنم.پسرک که هاروارد کلی نام داشت پس از ترک خانه نه تنها از نظر جسمی خود را قویتر حس می

کرد بلکه ایمانش به خداوند و انسانهای نیکو کار نیز بیشتر شد.

تا پیش از این او آماده شده بود دست از تحصیل بکشد.

سالهابعد..........

زن جوانی به بیماری مهلکی گرفتار شد. پزشکان از درمان وی عاجزشدند.او به شهر بزرگتری منتقل شد. دکتر هاروارد کلی برای مشاوره درمورد وضعیت

این زن فراخوانده شد.

وقتی او نام شهری که زن جوان از آنجا آمده بود شنید برق عجیبی در چشمانش نمایان شداو بلافاصله بیمار را شناخت.

مصمم به اتاقش بازگشت.و با خود عهد کرد هر چه در توان دارد برای نجات زندگی وی به کارگیرد.

مبارزه آنها بعد از کشمکش طولانی با بیماری به پیروزی رسید.

روز ترخیص بیمار فرا رسید.زن با ترس و لرز صورتحساب را گشود . او اطمینان داشت تا پایان عمرباید برای پرداخت صورتحساب کار کند.

نگاهی به صورتحساب انداخت.

جمله ای به چشمش خورد.

همه مخارج با یک لیوان شیر پرداخته شده است.

امضا دکترهاروارد کلی

زن مات و مبهوت مانده بود. به یاد آنروز افتاد .پسرکی برای یک لیوان آب در خانه را به صدا در آورده بود و او در عوض برایش یک لیوان شیرآورد.

اشک از چشمان زن سرازیر شد. فقط توانست بگوید خدایا شکر.....خدایا شکر که عشق تو در قلبها و دستهای انسانها جریان دارد

نظرات (0) تاریخ : جمعه 17 شهریور 1391 زمان : 13:18 بازدید : 617 نویسنده : کلاغ سفید


نیوتن جاذبه را به خاطر افتادن سیب بر روی سرش کشف کرد. این داستان را همیشه در مدرسه ها می شنیدیم که نیوتن عزیز زیر درخت سیب نشسته بوده و سیبی که در همان اثنا روی سرش می افتد او را به فکر می اندازد و نهایتا قانون جاذبه توسط او کشف می شود. اما واقعیت این است که خود نیوتن هیچگاه این داستان را مطرح نکرده است و این داستان چندین دهه پس از کشف قانون نیوتن و بعد از مرگ وی بر سر زبانها افتاد. شاید این داستان را باید بزرگترین دروغی که در مدرسه ها به ما گفته اند نام گذاشت.

نیوتن

۲- فصل ها بخاطر نزدیکی زمین به خورشید بوجود می آیند. به ما یاد دادند که بخاطر تغییر فاصله زمین از خورشید فصل ها از بهار به تابستان، پاییز و زمستان تغییر می کنند. این افسانه غلط است. در واقع در بسیاری از شهرها در فصل تابستان، فاصله بین زمین و خورشید، بیشتر از فصل های دیگر است. تحقیقات علمی این نکته را اثبات کرده اند که تغییر فصول بدلیل تغییر زاویه زمین بر روی محور خود ایجاد می گردد. هنگامی که زمای به صورت عمود بر خورشید قرار می گیرد تشعشع بیشتری را نیز دریافت می کند.

تغییر فصل ها

۳- سیاه چاله هر چه در اطرافش باشد را می خورد. (به درون خود می کشد) در مدرسه تصور شرورانه ای از سیاه چاله به ما دادند و می گفتند که سیاه چاله هر شئ اطرافش را بدرون خود می کشد. اما این تمام حقیقت نیست. سیاه چاله اجسام را به داخل خودش می کشد اما نه لزوما همه اجسام. به دلیل گرانش بالا در سطج سیاه چاله عمل کشش به سمت سیاه چاله رخ می دهد اما همواره این گرانش بر گرانش دیگر ستاره ها برتری نخواهد داشت.

سیاه چاله

۴- دیوار چین از کره ما قابل رویت است. این داستان هیچ گاه به اثبات نرسید و در هیچ تصویر گرفته شده از خارج زمین، دیوار چین را نمی توان دید.

دیوار چین

۵- هشت لیوان آب در طول روز برای سلامتی ضروری است. این یک باور عمومی است که برای زنده ماندن حتما می بایست آب خورد. و روزی هشت لیوان آب را ضروری می دانستند. اما واقعیت کمی متفاوت تر است. به منظور حفظ هیدراته بدن، می توانیم از نوشیدنی های دیگر نظیر میوه، آب میوه و سبزیجات استفاده کنیم که نیاز بدن به آب را تا حدودی تامین می کنند. بنابراین صرف ضرورت نوشیدن روزی هشت لیوان آب کاملا اشتباه می باشد.

8 لیوان آب در روز

۶- مغز انسان دارای حواس پنج گانه است. این واقعیت که مغز انسان دارای پنج حس بینایی، بویایی، چشایی، شنوایی و لامسه است را همه در مدرسه ها آموخته ایم. اما این نیز یک فریب علمی بزرگ است. چرا که دانشمندان معتقدند مغز انسان دارای حواس دیگری نظیر حس تعادل، سرعت، گرسنگی، خارش، اکستراپولیت درد، اکستراپولیت حرارت (اکستراپولیت به این معنی است که شما قسمتی از موضوع را بدانید و بقیه آنرا بتوانید پیش بینی کنید. این مورد در نمودار های تحلیلی بسیار کاربرد دارد که نرم افزارهای محاسبه گر ادامه نمودار را با توجه به قسمت های موجود نمودار اکستراپوله می کنند) و … می باشد. دانشمندان معتقد به این قضیه، حواس انسان را بین ۹ تا ۲۰ حس متغییر دانسته اند.

مغز انسان و حواس پنج گانه

۷- همه انسانها متفاوت هستند. در تعالیم مدرسه این افسانه قهریه را آموختیم که چون انسانها شیوه آموزش متفاوت دارند لذا با یکدیگر متفاوت هستند. اما تحقیقات و آزمایشات علمی حقیقت دیگری را به اثبات رسانده اند. حقیقت این است که انسانها هنگام قرار گرفتن در معرض موارد مشابه، رفتار یکسانی را نشان می دهند. و با توجه به تحقیقات تنها ویژگی های ظاهری بسیار از انسانها متفاوت می باشد اما ویژگی رفتاری آنها در شرایط مشابه، یکسان است. (خوانندگان عزیز توجه نمایند که صحبت از تفکر جمعی می باشد و وجود استثناء در اینگونه تحقیقات کاملا طبیعی است و چه بسا تایید کننده صحت آزمایش).

همه انسانها

۸- گاز CO2 آلاینده است و مضر. حتما بیانیه های مختلف در مورد کاهش مصرف گاز دی اکسیدکربن جهت کنترل گرمایش زمین، کمک به محیط زیست شنیده اید و همگی متفق القول از تاثیر منفی این گاز بر محیط زیست و سلامتی و آلودگی های آن صحبت کرده اند. اما حقیقت بازهم کمی متفاوت تر است. CO2 مسئول اینهمه آلودگی نیست. حدود ۸۰% از اتمسفر را گاز نیتروژن تشکیل داده است. اگه این مقدار بیشتر بود، بعنوان مثال اگر ۱۰۰% آن نیتروژن بود ما دیگر قادر به زندگی بر روی زمین نمی بودیم. حیات بر روی کره مین بدون وجود CO2 نیز غیر ممکن است چرا که گیاهان برای رشد و نمو نیاز به دی اکسید کربن دارند. در واقع مواد سمی صنایع مخلوط شده با CO2 مسئول آلودگی آن است.

آلایندگی گاز CO2

۹- خفاش کور است. در کلاس های درس آموختیم که خفاش ها کور هستند. اما درست نیست چرا که خفاش ها از سیستم Biosonar برای شناخت دنیای پیرامون خود استفاده می کنند. خفاش با دریافت پژواک صدای فرستاده شده می تواند موقعیت تمامی اشیاء اطرافش را تشخیص دهد. این سیستم تشخیص اشیاء بسیار دقیق و پیچیده است و شاید بهتر بود بجای لفظ کور برای سیستم بینایی پر برکت(نمی دونم چرا این اصطلاح را نوشتم!) خفاش، اصطلاح بهتری را به کار می بردند.

خفاش کور

۱۰- صدای اردک اکو نمی شود. (کواک کواک) خوب یادم هست که آموخته بودم صدای اردک ها اکو نمی شود. اما در آن روزگاران مثل بقیه آموخته هایم هیچ علاقه ای به دانستن دلیلش نداشتم. اما امروز دارم و میدانم! صدای اردک اکو می شود و مسئله این است که گوش ما انسانها قادر به شنیدن صدای اکو آن نیست. دانشمندان با طراحی اتاق مخصوص توانستند پژواک صدای اردک را بشنوند 

صدای اردک اکو نمی شود

شاد باشید و سلامت.



ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : جمعه 08 اردیبهشت 1391 زمان : 18:12 بازدید : 579 نویسنده : کلاغ سفید
نام عمومی برخی از ترکیبات شیمیایی

نام عمومی 

نام شیمیایی

استن

دی متیل کتن

اسید شیرین

اسید اگزالیک

الکل،آب جو

اتیل الکل

الکل چوب

متیل الکل

زاج سفید

آلومینیوم پتاسیم سولفات

آلومین

اکسید آلومینیوم

آنتی کلر

تیوسولفات سدیم

محلول آمونیاک

محلول آبی هیدروکسید آمونیم

تیزاب سلطانی

نیتروهیدروکلریک اسید

جوهر شوره

نیتریک اسید

ترکیب آروماتیکی آمونیاک

آمونیاک در الکل

پنبه نسوز

سیلیکات منیزیم

اسپرین

استیل سالسیک اسید

جوش شیرین

بی کربنات سدیم

روغن موز

ایزوآمیل استات

بنزن

بنزن

کلرید جیوه

کلرید جیوه

اکسید مس سیاه

اکسید مس

سرب سیاه

گرافیت

پودر سفید گری

آهک کلریدی

زاج آبی ،جوهرگوگرد

سولفات مس

کات کبود

سولفات مس

براکس

برات سدیم

گوگرد

سولفور

آب نمک

محلول آبی کلرید سدیم

روغن آنتیموان

تری کلرید آنتیموان

روغن قلع

انیدرید استانیک کلراید

کالومل –جیوه سفید

کلرید جیوه

کربولیک اسید

فنل

گاز اسید کربنیک

دی اکسید کربن

پتاس سوز آور

هیدروکسید پتاسیم

سود سوز آور

هیدروکسید سدیم

گچ

کربنات کلسیم

شوره

نیترات سدیم

زاج سفید-آب ورشو

سولفات پتاسیم کرومیک

آب ورشو

کرومات سرب

زاج سبز

سولفات فرو

کرم تار تار

پتاسیم بی تارتارات

پودر سنباده

اکسید آلومینیوم ناخالص

نمک فرنگی –سولفات دومنیزی

سولفات منیزیم

اتانول

اتیل الکل

فلوریت

فلورید کلسیم طبیعی

فرمالین

محلول آبی فرمالدئید

گچ فرانسوی

سیلیکات منیزیم طبیعی

سرب معدنی

سولفید سرب طبیعی

نمک سولفات دوسود

سولفات سدیم

سنگ گچ

سولفات کلسیم طبیعی

هیدروسیانید اسید

سیانیدهیدروژن

هیپو

محلول تیوسولفات سدیم

آهک

اکسید کلسیم

آهک

هیدروکسید کلسیم

آب آ هک

محلول آبی هیدروکسید کلسیم

سنگ جهنم

نیترات نقره

منیزی

اکسید منیزیم

اکسید جیوه

اکسیدجیوه

متانول

متیل الکل

الکل متیلی

متیل الکل

جوهرنمک

هیدروکلریک اسید

روغن زاج

اسید سولفوریک

روغن وازلین

متیل سالسیلات

حشره کش

استوارسنیت مس

پودر سفید

پودر کربنات کلسیم

روغن گلابی

ایزوآمیل استات

خاکستر مروارید

کربنات پتاسیم

گچ

سولفات کلسیم

مغز مداد

گرافیت

پتاس

کربنات پتاسیم

پتاس

هیدروکسید پتاسیم

اسید پروسیک

سیانید هیدروژن

پیرو

تتراسدیم فروفسفات

آهک زنده

اکسید کلسیم

مرکوری

جیوه

سرب قرمز

تترااکسید سرب

نمک روشل

تارتارات سدیم پتاسیم

زنگ آهن

اکسید فریک

الکل چوب پنبه

ایزوپروپیل الکل

نمک آمونیاک

کلرید آمونیم

نمک قلیا

کربنات سدیم

نمک سفره

کلرید سدیم

نمک لیمو

اگزالات مضاعف پتاسیم

نمک تارتار

کربنات پتاسیم

شوره

نیترات پتاسیم

سیلیس

دی اکسید سیلیکون

خاکستر قلیا-جوش شیرین

کربنات سدیم

آب قلیلایی

هیدرو کسید سدیم

لیوان آب

سیلیکات سدیم

آب آمونیاک

محلول هیدروکسید آمونیم

شکر

شکر

طلق-تالک

سیلیکات منیزیم

سرکه

اسید استیک رقیق ناخالص

ویتامین ث

اسید اسکوربیک

کربنات سدیم آبدار

کربنات سدیم

آبگینه

سیلیکات سدیم

 
 
نظرات (0) تاریخ : سه شنبه 05 اردیبهشت 1391 زمان : 20:16 بازدید : 868 نویسنده : کلاغ سفید

طنز هیدروژنی

هیدروژن با این که وجوه مشترکی با بعضی از گروه ها  داشت نتوانست در هیچ یک از گروه‌های جدولی تناوبی اجازه‌ی اقامت کسب کند. ابتدا به سراغ قلیایی‌ها رفت و با آن‌ها اظهار قومیّت کرد. قلیایی‌ها چون او را مانند خود پوشیده در اوربیتال  دیدند و به خصوص شنیده بودند گاه او را با عنوان کاتیون نام می‌برند وی را در گروه خود پذیرفتند. حتی لیتیم اتاق فوقانی را به او اختصاص داد. امّا بعد حرکاتی از هیدروژن سر زد که باعث گفتگوها و ایجاد شک و تردیدها گردید.

لیتیم به سدیم گفت او گاه برای برقراری پیوندها با ما اظهار تمایل می‌کند. کِی این رسم بین ما بود؟


هیدروژن با این که وجوه مشترکی با بعضی از گروه ها  داشت نتوانست در هیچ یک از گروه‌های جدولی تناوبی اجازه‌ی اقامت کسب کند. ابتدا به سراغ قلیایی‌ها رفت و با آن‌ها اظهار قومیّت کرد. قلیایی‌ها چون او را مانند خود پوشیده در اوربیتال  دیدند و به خصوص شنیده بودند گاه او را با عنوان کاتیون نام می‌برند وی را در گروه خود پذیرفتند. حتی لیتیم اتاق فوقانی را به او اختصاص داد. امّا بعد حرکاتی از هیدروژن سر زد که باعث گفتگوها و ایجاد شک و تردیدها گردید.

لیتیم به سدیم گفت او گاه برای برقراری پیوندها با ما اظهار تمایل می‌کند. کِی این رسم بین ما بود؟

سدیم: شنیده‌ام H کاملاً عریان است و هیچ پوششی از الکترون ندارد. واقعاً بی‌شرمی نیست؟

لیتیم: اگر الکترون هم پیدا کند. گاز می‌شود, فرار می‌کند. او بندبشو نیست. ما عنصر گازی نداشتیم؟

سدیم: اگر H در فعالیت‌های الکترولیتی مانند ما به کاتد می‌رود یک نیرنگ است. شنیده‌ایم گاه در چهره‌ی هیدرید H- و به طور مذاب به آند می‌رود.

لیتیم: پیوند ما با عناصر دیگر از جمله هالوژن‌ها یونی است. کووالانسی نیست. امّا او پیوند کووالانسی برقرار می‌کند.

سدیم: بلی ما در خانواده‌ی خود عنصری این گونه دو رو نداریم. او گاه کاتیون و گاه آنیون می‌شود.

لیتیم: فعالیت ما در حالت فلزی زبانزد خاص و عام است. برّاق و رسانای الکتریسیته هم هستیم او چه شباهتی به ما دارد؟

سدیم: درست است او از تبار ما نیست. ما کِی آنیون شده‌ایم؟ باید عذرش را خواست.

هیدروژن سراغ خانواده‌ی هالوژن‌ها می‌رود و خود را منسوب به آن‌ها معرفی می‌کند و می‌گوید: من مانند فلوئور و کلر گازی شکل هستم. حتی با همة کوچکی و سبکی حجمی برابر آن‌ها اشتغال می‌کنم (4/22 لیتر), شما بیشترین تمایل وصلت را با قلیایی‌ها دارید. من هم بی‌میل نیستم. من به صورت مولکولی مانند شما دو اتمی هستم.

آن‌ها او را پذیرفتند, امّا زمانی بعد احساس می‌کنند این یک وجبی آن‌ها را فریب داده است, چرا که او کاهنده است و آن‌ها اکسنده. او چه ربطی به آن‌ها دارد. عذرش را می‌خواهند.

هیدروژن سراغ خانواده‌ی کربن می‌رود و اظهار هم‌بستگی می‌کند و می‌افزاید لایه‌ی ظرفیت من مانند لایه‌ی ظرفیت شما نیمه‌پر است. ما الکترونگاتیویته مشابه داریم و به جای پیوند یونی پیوند کووالانسی برقرار می‌کنیم. اما الماس و سیلیسیم با آن وقار و داشتن شبکه وسیع کووالانسی از ابتدا نسبتی بین خود و آن جزء ناچیز ندیدند و بی‌اعتنا طردش کردند. بلی هیدروژن از آن به بعد گوشه‌ی تنهایی برگزید و دانست کسی که چند چهره دارد تنها می‌ماند.



ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : چهارشنبه 30 فروردین 1391 زمان : 22:46 بازدید : 590 نویسنده : کلاغ سفید

اگر صبح امروز موقع خروج از منزل به فقیری کمک کردی، اتومبیلی را که در سرما خاموش کرده بود هل دادی، به کودکی که زمین خورده بود با مهربانی کمک کردی که بایستد و یا حتی لبخندی را به صورت نگران انسان افسرده‌ای هدیه کردی و بعد تا غروب هزاران اتفاق خوب و فرصت‌های دوست‌داشتنی برایت رخ داد، شک نکن که این اتفاقات خوب با آن کارهای خوبی که صبح انجام دادی و به تو احساس خوبی دادند، ارتباط دارند.
برعکس اگر صبح که از خواب برخاستی حوصله نداشتی و به خشم و ناراحتی اجازه دادی ساعاتی از صبح تو را خراب کند و در نتیجه اوقات بقیه را هم تلخ کند و بعد تا غروب بدشانسی و بدبیاری پی‌درپی نصیبت شد، شک نکن که این اتفاقات نامطلوب با آن اخلاق ناخوش و رفتارهای ناپسندی که صبح انجام دادی و در وجود تو و اطرافیان احساس بد ایجاد کردند، مرتبط هستند.

لازم نیست حتما در آزمایشگاه‌های مدرن و در مقالات علمی ثابت شود که بین احساس خوب وجود یک انسان و خوش‌شانسی او در طول زندگی رابطه‌ای وجود دارد. همه ما به صورت غریزی از این ارتباط آگاهیم و چیزی در عمق وجود ما شک ندارد که اگر اتفاقات بدی پشت سر هم در طول روز برای ما رخ می‌دهد حتما مرتبط است با احساس و خلق و خوی ناخوشایندی که اول صبح داشته‌ایم. هر اتفاق بد احساس بد جدیدی خلق می‌کند و با ظهور احساس بدتر اتفاقات بدتر هم رخ‌نمایی می‌کنند.


آیا تا به حال متوجه شده‌اید که وقایع نامطلوب در زندگی با هم رخ می‌دهند؟ آیا تا به حال به ارتباط ظریف بین احساسات بد و وقایع نامطلوب فکر کرده‌اید؟ برعکس آیا تاکنون دقت کرده‌اید که آدم‌های خوش‌باطن و باصفا چقدر کارهایشان بی‌دردسر انجام می‌شود و دست‌اندازهای زندگی آنها کم و ناپیداست؟ همه اینها به خوبی نشانگر ارتباط ظریف اما کاملا روشن بین احساسات عمق وجود ما با وقایع زندگی ماست.
نتیجه این‌که اگر می‌خواهیم امور زندگی ما راحت‌تر انجام شوند شاید کافی است به جای بدخلق بودن و پروراندن احساسات بد در وجودمان، سعی کنیم تا می‌توانیم احساسات خوب و دوست‌داشتنی و به طور کلی احساساتی که روحیه ما را بهتر می‌سازند در وجودمان زنده کنیم.(راد اس ام اس) اگر می‌بینیم شانه کردن موها و یا انجام چند حرکت ورزشی صبحگاهی باعث سرزندگی ما می‌شود بدانیم که نه به خاطر فقط این احساس خوب بلکه به خاطر تاثیری که در کل وقایع روزانه ما دارد باید بلافاصله این حرکات را انجام دهیم.(راد اس ام اس) از سوی دیگر اگر می‌بینیم صحبت با افراد خاصی یا بحث در موضوعات خاصی احساس بدی در وجود ما زنده می‌کند و یا گوش کردن به سخنان بعضی آدم‌ها احساس ناخوشایندی را برایمان به ارمغان می‌آورد، به هیچ‌وجه نباید تحمل کنیم و اجازه دهیم آن احساس بد در وجودمان ریشه زند و گسترده شود. باید بدانیم که تاثیر این احساس نامطلوب در وقایع بعد از این زندگی ما حتمی است و باید به خاطر خودمان و اطرافیانمان هم که شده از نشستن پای صحبت این افراد و یا صحبت کردن در مورد این موضوعات فرار کنیم.
در واقع اگر انسان‌ها بدانند احساسات خوبی که در وجودشان جریان پیدا می‌کند چه معجزه‌ای را در وقایع زندگی آنها و اطرافیانشان باعث می‌شود، مسلم بدانید که حتی یک لحظه سراغ چیزهایی که به آنها حس بد و ناخوش می‌دهند، نخواهند رفت. شما هم از این به بعد اگر بعضی آدم‌ها را خیلی خوش‌شانس می‌بینید و معتقدید که فرصت‌های طلایی از زمین و آسمان بر روی ایشان می‌بارد، کافی است کمی عمیق‌تر به رفتار و تفکر این آدم‌ها هم دقت کنید. خواهید دید که آنها در طول شبانه‌روز در دریایی از احساسات خوب و رضایت‌بخش شناورند. خیلی‌ها می‌گویند که به خاطر اتفاقات دائما خوب زندگیشان است که این افراد به طور دائم حس خوبی از دنیا و زندگی دارند. اما حقیقت دقیقا برعکس است. (راد اس ام اس)آنها چون حس خوبی از زندگی دارند و به طور جدی این احساس خوب را در وجودشان حفظ می‌کنند، وقایع و اتفاقات خوب هم به سراغشان می‌آید و سراسر لحظات زندگی آنها مملو از فرصت‌های شادی‌بخش است. آنها فقط چون شادند خوش‌شانس هستند نه این‌که خوش‌شانسی باعث حس خوب آنها شده است. در مورد آدم‌های بدشانس هم دقیقا قضیه همین‌طور است. آدم‌های بدشانس دائم بد می‌آورند چون همیشه حس بد و روحیه ناخوش را با خود حمل می‌کنند. بدشانسی باعث احساسات بد آنها نمی‌شود. این احساسات ناخوشایند است که بداقبالی را برایشان به همراه آورده است.
خلاصه این‌که به ارتباط احساس خوب داشتن و رخ دادن وقایع خوب در زندگیتان شک نکنید. حال این شما هستید که وقتی صبح از خواب بیدار می‌شوید باید انتخاب کنید آیا امروز دنبال اتفاقات خوب و طلایی می‌گردید و یا انتظار حوادث تلخ و زشت و ناخوشایند را می‌کشید. (راد اس ام اس)هر نوع اتفاقی که منتظرش هستید از همان صبح احساس متناظر با آن را در وجودتان فعال سازید. شک نکنید که اتفاق دلخواهتان به همان شکلی که سفارش دادید برایتان رخ می‌دهد.


نظرات (0) تاریخ : دوشنبه 28 فروردین 1391 زمان : 16:30 بازدید : 545 نویسنده : pari
حضرت زهرا(س)-مناجات

 

وقتی گدای فاطمه بودن برای ماست

احساس می کنیم دو عالم گدای ماست

با گریه بهر فاطمه آدم عزیز شد

این گریه خانه نیست که دولت سرای ماست

اینجا به ما حسین حسین وحی می شود

پیغمبریم و مجلس زهرا حرای ماست

سلمان شدن نتیجۀ همسایگی اوست

زهرا برای سیر کمال ولای ماست

تنها وسیله ای که نخش هم شفاعت است

چادر نماز مادر ارباب های ماست

باران به خاطر نوۀ فضه می رسد

ما خادمیم و ابر کرم در دعای ماست

فرموده اند داخل آتش نمی شویم

فردا اگر شفاعت زهرا برای ماست

شاعر : علي اكبر لطيفيان


 

حضرت زهرا(س)-مدح

 

یا فاطمه فقط دل طاها تو را شناخت

آن کس که خواندت ام‌ابیها تو را شناخت

هر کس خدا شناخت، علی را شناخته است

هر کس شناخته است علی را، تو را شناخت

دنیا و روزگار برای تو کوچکند

هرگز نه روزگار نه دنیا تو را شناخت

والاترین ستارۀ فلک محمدی

تنها علی عالی اعلا تو را شناخت

آه ای تو میوۀ شجر نور احمدی!

سیمرغِ آشیانۀ طوبا تو را شناخت

خورشید بانو، آینۀ سرِّ ایزدی!

موسی به نور سینۀ سینا تو را شناخت

وقتی که در پی پدر آسمان شتافت

بر بام عرش حضرت عیسی تو را شناخت

وقتی که طعم آن رطب تازه را چشید

در آب چشمه، مریم عذرا تو را شناخت

هر کس نشانی پدر خاک را گرفت

ای مادر زلالیِ دریا! تو را شناخت

مولا! به غیرِ فاطمه آیینۀ تو نیست

باید به نور حضرت زهرا تو را شناخت

وصف علی، مدیحۀ زهرای اطهر است

زهرا! تو سرّ حقی و مولا تو را شناخت

در بین مردمان جهان هر کسی که یافت

روشن‌ترین ستارۀ دنیا، تو را شناخت

یاس نبی که قدر تو طاها و کوثر است

یاسین و قدر و کوثر و طاها تو را شناخت

وقتی رسول در شب معراج خویشتن

از بام عرش رفت به بالا، تو را شناخت

از عطر پاکت ای گل یاس محمدی!

در قتلگاه، زینب کبری تو را شناخت

نامت تقیه است و رضیه است و طاهره

یعنی رضا و پاکی و تقوا تو را شناخت

ادریس درس نام تو می‌خواند در فلک

آدم به بزم علّم الاسما تو را شناخت

با نور تو مراتب اسما شکفته است

تسمیه، اسم، ذات، مسما، تو را شناخت

 

شاعر : محمد سعيد ميرزايي



حضرت زهرا (س)

چو بسمل می‌زنی در هر نفس بال و پری مادر
مرو از دست ما آخر تو دست حیدری مادر
مدینه مرده، ما بی‌کس، علی تنها، همه دشمن
میان دشمنان تنها تو او را یاوری مادر
گل روی تو ای قرآن روی سینۀ احمد
چرا نیلی شده آخر تو از گل بهتری مادر
غم بی‌مادری سخت است بر ما هم نگاهی کن
مرو مادر مرو آخر تو ما را مادری مادر
هنوز انگار می‌آید به گوشم ناله‌ات از دل
هنوز انگار می‌بینم که تو پشت دری مادر
به من گفتند مادر رفتنی گردیده فکری کن
به خود گفتم تو ما را همره خود می‌بری مادر
تو بر حفظ ولایت محسن خود را سپر کردی
تو بر بابا همان همسنگر بی‌سنگری مادر

چرا در آستان وحی افتادی ز پا آخر
تو قرآن امیرالمؤمنین را کوثری مادر
مغیره تا به تن جان داشت جانت را گرفت از تن
نگفت آخر تو تنها دختر پیغمبری مادر
گناه میثم آلوده از کوه است سنگین‌تر
مگر در عرصۀ محشر تو بر او بنگری مادر

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار(ميثم)


شهادت حضرت زهرا(س)

تسلیت یابن الحسن خاتون محشر کشته شد

میوه قلب رسول از ضربت در کشته شد

آه ای سادات عالم بر سر وسینه زنید

عصمت حق از نفس افتاد ، مادر کشته شد

صورت زهرا کجا و دست نامحرم کجا

صدمه دید آن نوگل باغ پیمبر کشته شد

می دوید آن روز نالان کودکی در کوچه ها

مادرم ، می گفت از بیداد کافر کشته شد

آه ای اهل وطن بیرون شوید از خانه ها

روح تقوا جان طاها یار حیدر کشته شد

من ندانم پشت در مسماریا شمشیر بود

فاطمه با تازیانه یا که خنجر کشته شد

نور چشم مصطفی شد پیشمرگ مرتضی

بشکند دست عدو زهرای اطهر کشته شد

شاعر : ولي ا... كلامي زنجاني




حضرت زهرا(س)

غنچه پرپر گشته بود و گل جدا افتاده بود
پشت در جان علی مرتضی افتاده بود
دست مولا بسته و بیت ولایت سوخته
آیه‌ای از سورۀ کوثر جدا افتاده بود
گوش ناموس خدا شد پاره همچون برگ گل
گوشواره من نمی‌دانم کجا افتاده بود
دست قنفذ رفت بالا بازوی زهرا شکست
پای دشمن باز شد زهرا ز پا افتاده بود
مجتبی در آن میانه رنگ خود را باخته
لرزه بر جان شهید کربلا افتاده بود
فاتح خیبر برای حفظ قرآن در سکوت
کل قرآن در میان کوچه‌ها افتاده بود
کاش ای آتش بسوزی در شرار قهر حق
هرم تو بر صورت زهرا چرا افتاده بود
مادر مظلومه می‌پیچید پشت در به خود

دختر معصومه زیر دست و پا افتاده بود
غیر زهرا غیر محسن غیر آتش غیر در
کس نمی‌داند که پشت در چه‌ها افتاده بود
فاطمه نقش زمین گردید میثم آه آه
فاطمه نه بلکه ختم‌الانبیا افتاده بود

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار(ميثم)


 

حضرت زهرا (س)

زبانحال حضرت علي (ع)

 

تو کـه  می تــوانی بمانی بمان

عزیزم تو  خیــلی  جـوانی بمان

تو هم مثل من نیمه جـانی بمان

زمــین گـیر من آســمانی بمان

 

اگر می شـود می توانی بـمان

 

تو نـیلوفرانه تـریـن یاس شـهر

وجود تو کانون احـساس شهر

دعاگوی هرقـدر نشناس  شهر

نکش دست ازدست دستاس شهر

 

نباشـی چـه آبی چه نانـی بمان

 

چه شد با علی همسفر ماندنت

چه شـد ماجرای سـپر ماندنـت

چه شد پـای حـرف پـدر ماندنـت

پس از غـصه ی پشـت  در ماندنت

 

نـدارد علــی هـمزبانی بمــان

 

برای علی بی تو بـد میشود

بدون  تو غم بی عـدد میشود

نرو  که غــرورم لــگــد میشود

و این سـقف سـنگ لحد میشود

 

تو  بایدغــمم را بدانــی بمــان

 

چرا اشــک  را  ابـرو  میکنی

چرا چــادرت را رفـو میکـنی

چرا اسـتخوان درگـلو میکـنی

چرا مـرگ را آرزو  میکـنی

 

چه کم دارد این زنــدگانی بمان

 

شاعر :صابر خراسانی


 

حضرت زهرا(س)

زبانحال حضرت علي (ع)

 

همین که بهتری الحمدلله

جدا از بستری الحمدلله

همین که در زدم دیدم دوباره

خودت پشت دری الحمدلله

***

شنیدم بسترت را جمع کردی

و با سختی پرت را جمع کردی

شنیدم آب دادی به حسینم

حواس دخترت را جمع کردی

***

تو دیگر با حجابت خو گرفتی

به چندین علت از من رو گرفتی

گمان کردی ندیدم زیر چادر

چطوری دست بر پهلو گرفتی

 **

جواب حرف هایم شد همین! نه؟

غریبه بودم اما این چنین نه!

ببینم! قصد رفتن که نداری؟

نرو! جان امیرالمومنین، نه!

 

شاعر :حسین رستمی

 


 

حضرت زهرا(س)-مدح

 

فاطمه روح قیام است، خدا می داند

برترین یار امام است، خدا می داند

فاطمه یك تنه با جبهۀ باطل جنگید

یك علمدار تمام است خدا می داند

گر چه افتاد ز پا، "یا علی"اش ترك نشد

بر لبش ذكر مدام است خدا می داند

او نگهدار خلیل است كه در اوج بلا

آتشش بَرد و سلام است خدا می داند

در جنان جمع اولوالعزم، عنانش دارند

بر درش، خضر غلام است خدا می داند

فاطمه لایَتَناهی ست ولی در ظاهر

محشرش حُسن ختام است خدا می داند

هیئتش باغ بهشت است، نشانش پرچم

عطر سیبش به مشام است خدا می داند

كفوِ مولا علی و ام ابیها زهراست

بر ائمّه همه مام است خدا می داند

هر كه از فاطمیه خطّ ولایت گیرد

هر دو دنیاش به كام است خدا می داند

راه دینداریِ ما از ره زهراست و بس

غیر این راه حرام است خدا می داند

باید اخطار دهی اُردوی دینداران را

در كمین فتنه و دام است خدا می داند

سُست بنیاد شود هر كه نشد زهرایی

بی خِرد مَست مقام است خدا می داند

از جهادی كه ز بیداری اسلام به پاست

نصرت و فتح به كام است خدا می داند

انتظار فرج از فاطمیه باید بُرد

منتظر، اهل قیام است خدا می داند


شاعر : محمود ژوليده



حضرت زهرا(س)

زبانحال حضرت علي (ع)

چو دید نقش زمین همسر جوانش را
ز دست داد همه طاقت و توانش را
به پیش دیدۀ او چون زدند زهرا را
هزار مرتبه دشمن گرفت جانش را
هزار حیف که یارش نداشت یارایی
ز دیده پاک کند اشک دیدگانش را
نه با علی نه حسن نه حسین نه زینب
نگفت درد و غم و غصه نهانش را
به حیرتم که اگر در مدینه رو آرم
کجا نشان بدهم قبر بی‌نشانش را
چگونه پیر نگردد علی به فصل شباب
کزاو گرفت عدو همسر جوانش را
که دیده بین قفس طایر شکسته‌پری
که ظالمانه بسوزند آشیانش را؟
به جز به باغ امید علی و زهرایش

که دیده غنچه نشکفتۀ خزانش را
حسین مادر مظلومه را دهد از دست
اگر بلال به پایان برد اذانش را
چه قرن‌ها که ستم بر علی شده میثم
که ریختند بسی خون شیعیانش را


شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار(ميثم)
 


 

حضرت زهرا (س)

شهادت

اظهار درد دل به زبان آشنا نشد

دل شد ز خون لبالب و این غنچه وا نشد

آن جان از آن زمان که جدا از تنم شده است

یک دم سرِ من از سرِ زانو جدا نشد

با آن که دستِ دشمنِ دون بازویم شکست

دیدی که دامن تو ز دستم رها نشد

شرمنده ام، حمایت من بی نتیجه ماند

دستم شکست و بند ز دست تو وا نشد

بسیار دیده اند که پیران خمیده اند

اما یکی چو من به جوانی دو تا نشد

از ما کسی سراغ ندارد غریب تر

در این میانه درد ز پهلو جدا نشد

شاعر : استاد حاج علي انساني


 

در مدح و مصيبت حضرت زهرا(س)

محمد کیست جان انبیا زهرا بود جانش
بر این زهرا سلام از احمد و از حی سبحانش
به قرآن می‌خورم سوگند دارد حرمت قرآن
که بوسد رحمةللعالمین مانند قرآنش
امین وحی از سوی خدا بر او سلام آرد
محمد بارها فرمود بابایش به قربانش
ملک دور سرش گردد فلک در مقدمش افتد
زمین مهریه و اهل زمین پیوسته مهمانش
سلام سورۀ یاسین و قدر و کوثر و طاها
بر آن بانو که آمد آیۀ تطهیر در شانش
سلام‌الله بر خلقش تعالی‌الله بر خویش
درود از روح پاک انبیا بر جسم و بر جانش
خداوندا چه گویم در ثنا و مدح بانویی
که مولایم امیرالمؤمنین گردیده حیرانش
که دیده آفتاب از چشم اعمی رخ بپوشاند
سلام‌الله بر این آفتاب و نور ایمانش
نه دست آدم و نوح و خلیل و موسی عمران
که در محشر بود دست محمد هم به دامانش
عقوبت سایۀ رحمت شود در سایۀ قامت
شفاعت جرعۀ آبی بود از بحر احسانش
خلایق دور حق گردند و حق دور سر زهرا
به حق حق که هر چه حق بود زهراست میزانش
خوشا جانی که می‌گردد فدای فضه و قنبر
خوشا دردی که خاک مقدم زهراست درمانش
خوشا آدم که در گلزار جنت دید رویش را
خوشا احمد که می‌بوسید چون گل در گلستانش
هر آن کو شد عدویش دوزخ از بهر عذابش کم
هر آن کو شد محب او چه قابل باغ رضوانش
همه سرها نثار خاک پای زینبین او
همه جان‌ها فدای لؤلؤ و تقدیم مرجانش
جنان مشتاق مقدادش، جهان تقدیم عمارش
فلک خاک ره بوذر، ملک تقدیم سلمانش
نه تنها مالک دوزخ نه تنها خازن جنت
که باشد در قیامت عرصۀ محشر به فرمانش
تماشایی است فردای قیامت صحنۀ محشر
که زهرا می‌رود از پیش و دنبالش محبانش
به جای لاله می‌بارد برات جنت از هر سو
به فرق دوستان با دست لطف ذات منانش
قیامت سایه‌بانش نیست غیر از چادر زهرا
که مولا بر سر دست آورد تا باغ رضوانش
برد با خویش در جنت تمام دوستانش را
که پیش از بود، بوده با خدا این عهد و پیمانش
چگونه خصم او همراه او روز جزا پوید
که خیزد شعله‌های آتش از چاک گریبانش
چگونه می‌رسد بر چادر خاکی او دستی
که زد در کوچه سیلی بر رخ چون ماه تابانش
چگونه روی آرد در جنان خصمی که آتش زد
بهشتی را که جبریل امین بودی نگهبانش
کسی که بر در بیت ولایت کشت زهرا را
مسلمان نیستم بالله اگر خوانم مسلمانش
به حق حق عجب نبود اگر در عرصۀ محشر
خدا بخشد خلایق را به یک موی پریشانش
کجا ریحان جنت می‌رسد بر دست نامردی
که آن ریحانه را آزرد پیش چشم طفلانش
خداوندا به میثم کن عنایت قلب سوزانی
که بر زهرا نگردد خشک، اشک چشم گریانش

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار(ميثم)


 

حضرت زهرا (س)

زبانحال حضرت علي (ع)

 

به آن دلی که برآن سجده نه فلک دارد

دل من و دل تو درد مشترک دارد

 

کسی که حرمت ما را شکست میدانست

که حرمت درِ این خانه را ملک دارد

 

خدا کندکه بسوزد سپس رود بر باد

کسی که از دل خونت دل خنک دارد

 

محبت من و تو سنگ امتحان همه است

میان جنت و دوزخ خدا محک دارد

 

بگیر پرده ز رو ماه آسمانی من

که این گرفتگی ات ریشه درفدک دارد

 

فقط به آینه من نشسته گردغمت

ولی تو آینه ات ازسه جا ترک دارد

 

به جزتونیست گلی که نشان عشق مرا

به روی ساقه وگلبرگ و شاخه حک دارد

 

غذا نمی خورد و گریه می کند زینب

دوباره سفره ی امروزمان نمک دارد

 

شاعر:محسن عرب خالقی

 


 

حضرت زهرا (س)

زبانحال حضرت علي (ع)

 

تا دست را به قبضه ی شمشیر می برم

عالم گواه می شود این را که حیدرم

 

فرمان حق رسیده علی جان! صبور باش

بانو نمی شود که از این امر بگذرم

 

اینها که با طناب به دنبالم آمدند

از یاد برده اند که من مرد خیبرم

 

امرم به صبر کرده خدا، ورنه هیچکس

قادر نبود تا که بیاید برابرم

 

دست خدا اگر که به روی دلم نبود

هرگز طناب خیره نمی شد به پیکرم

 

بانو! بمان  تو را بخدا پشت در نرو

هی آیه آیه زرد نشو فصل کوثرم

 

اصلاً مهم که نیست برایم تمام شهر

دشمن شوند، تا که تویی یار و یاورم

 

شاعر :علی اصغر ذاکری


مدح و مصیبت حضرت زهرا(س)
آسمان بر پای سلمان تو اختر ریخته

آبرو هم آب رو بر خاک قنبر ریخته

حضرت عیسی مسیح از آسمان چارمین

روح، جای گل به دامان ابوذر ریخته

کعبه ی جان استی و در خانه ی خشت و گلت

جای فرش از عرش جبریل امین پر ریخته

با تماشای جمالت گوهر روحی فداک

از تبسم های شیرین پیمبر ریخته

نام تو انسیة الحورا و دور خانه ات

صد فلک حوریه مانند کبوتر ریخته

سایه ات از قامتت افتاده در باغ بهشت

دورآن بر سجده یک جنت صنوبر ریخته

از تبسم هات، روح تازه دادی بر پدر

با کلامت اشک شوق از چشم حیدر ریخته

فضه ات از بس شریف و طیب است و طاهر است

جای گل در دامنش روح مطهرریخته

هر کجا نام گدای آستانت آمده

شهر یاران سراسر تاج از سر ریخته

در مسیر دشمنانت تا جهنم نار قهر

از نگاه دوستانت فیض کوثر ریخته

بسکه اوصاف تو را تکرار کرده روز و شب

از لب ختم رسل قند مکرر ریخته

در زمین حشر میبینم نباشد جای پا

بسکه از دستت برات عفو داور ریخته

فاتح خیبر به بازوی تو دارد احتیاج

گویی از انگشت هایت فتح خیبر ریخته

گرچه تنهایی میان دشمنان در حفظ دوست

روی خاک پات صد افلاک لشکر ریخته

در حیات خانه ی خشت و گلت بال ملک

در تنورت نور از مهر منور ریخته

بسکه احسان میکنی از شرم احساست عرق

از جبین بر صورت خصم ستمگر ر یخته

خواست نام فضه گردد در کنیزانت علم

ورنه در بیت تو صد حورا و حاجر ریخته

با تکلم های شیرین تو در دوران حمل

در لبخند از تبسم های مادر ریخته

تو عزادار پدر بودی چرا در خانه ات

بار هیزم جای گل خصم ستمگر ریخته

آه تو بر خواسته از آتش خصم خدا

اشک تو خونیست کز شمشیر حیدر ریخته

بعد محسن طرح قتل کل اولاد تورا

قاتل بیداد گر تا صبح محشر ریخته

دسته بیداد سقیفه خون ابناء تو را

تا قیامت از دم شمشیر وخنجر ریخته

ظلم پشت ظلم،فتنه روی فتنه ،دم به دم

طرح دیگر ،طرح دیگر،طرح دیگر ریخته

خون اصغر در وجود محسن شش ماهه بود

خون محسن از گلوی خشک اصغر ریخته

از همان ساعت که مادر گوش تو آذرده شد

خون به دشت کربلا از گوش دختر ریخته

گرچه عمری چشم میثم بوده گریان در غمت

اشک او روز ازل در عالم زر ریخته

  شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار(ميثم)



حضرت زهرا(س)-مدح

خادمت جبریل شد بال و پری پیدا کند

خاک پایت شد مَلَک تاج سری پیدا کند

مصطفی از اولش هم در پی دختر نبود

بلکه بابای تو شد تا مادری پیدا کند

آن همه معراج رفتن علتش یک سیب بود

با همان تثبیت شد پیغمبری پیدا کند

بعد تو پیغمبری هم جمع شد اصلاً چه کَس

می تواند در کنار تو سَری پیدا کند

در همین سجاده هم در مَسندِ، الله باش

فاطمه، باید خدا هم مظهری پیدا کند

مرتضی با آن مقامش تازه گردنبند توست

تا که هم تو هم خودش یک زیوری پیدا کند

بیشتر دنبال کسب فیض از قرب تو بود

نه که با وصلت بخواهد همسری پیدا کند

هر که از باب العطایت وارد جنت نشد

از محالات است باب دیگری پیدا کند

بی گمان محشر خودش اهل شفاعت می شود

هر که از تو رشته های معجری پیدا کند

از مباهات خدا پیداست که امکان نداشت

از نماز تو نماز بهتری پیدا کند

تو دعا کن تا بیاید مهدی ات با ذوالفقار

قبر پنهان گل نیلوفری پیدا کند

شاعر : علي اكبر لطيفيان


مصيبت حضرت زهرا(س)

ای گل هجده بهار مرتضی

ای دلیل حال زار مرتضی

ای همین چند روزه مهمان علی

کوثر خونین قرآن علی

خیز و یک لحظه کنار من نشین

مرتضی را در کنار خود ببین

کن خموش از گریه زینب دخترت

چشمش افتاده به خون بسترت

آینه برگو ترک خوردی چرا

نام من بردی کتک خوردی چرا

برگ گل گلچین گلابت را فشاند

پشت در از تو دگر چیزی نماند

ناله ات را حوریان در استماع

تا دم مرگت زمن کردی دفاع

مهر تو دین را اصول و قاعده است

هر چه می گویم مرو بی فائده است

می شود هر روز درد تو شدید

کرده ام از ماندنت قطع امید

ای دل و جان علی در قبض تو

از چه دیگر ایستاده نبض تو

بعد تو ای باوفایم فاطمه

مردۀ زنده نمایم فاطمه

شاعر : مجيد احدزاده



حضرت زهرا(س)

بستر شهادت

با چشم های بی نوایش گریه می کرد

مسمار هم حتّی برایش گریه می کرد

هر چند بُغضش آسمان را سخت آزرد

گویا زمین بر گریه هایش گریه می کرد

خاموش ماند و رو گرفت و لب فرو بست

با ناله های بی صدایش گریه می کرد

دیروز در وقت نماز صبح دیدم

سرگرم صحبت با خدایش گریه می کرد

دیدم که جارو زد به خانه با مشقّت

دیدم که مادر لا به لایش گریه می کرد

می گفت از پهلو و زخمِ بسـتر و درد

«عجّل وفاتی» شد دعایش... گریه می کرد

چون شمعِ نیمه سوخته سو سو زنان شد

دیدم که حیدر پیش پایش گریه می کرد

«ای کاش ها» در سینه اش آتش گرفتند

«ای کاش» هم بر های هایش گریه می کرد

می دوخت بر روی حسینش چشم ها را

با یاد دشـت کربلایش گریه می کرد

می ماند مات سرخی لب های طفلش

همراه با تشت طلایش گریه می کرد

می دید زیر سمّ اسبان مصحفی را

با آیه های جا به جایش گریه می کرد

و الشّمر جالس...! آه! زهرا ناگهان دید

شمشیر دشمن در قفایش گریه می کرد

یک نیزه سمت آسمان خورشید می برد

انگار نیزه بین نایش گریه می کرد

وقتی که می دید آسمان خشکی گرفته

با چشم های بینوایش گریه می کرد

شاعر : مجيد لشگري


حضرت زهرا(س)

از اشک های چشم تو زمزم درست شد

از ناله های نیمه شبت غم درست شد

با یاری ملائکه در هیئت خدا

از چادر سیاه تو پرچم درست شد

اوّل تو آفریده شدی، شک نمی کنم

ز آن پیشتر که طرح دو عالم درست شد

وقتی به شکل انسیه ی کاملی شدی

از باقیِ گلت گل ما هم درست شد

ما را طلایه دار غم تو نوشته اند

از آن زمان که غصّه و ماتم درست شد

ما نوکر حسین غریب شما شدیم

از فاطمیه ای که محرّم درست شد

شاعر : رضا رسول زاده


حضرت زهرا(س)

مصحفی اعجاز دارد که کلامش فاطمه است

آن نمازی قرب دارد که قیامش فاطمه است

آن که من هستم فقیر ابن الفقیر خانه اش

آن که من هستم غلام ابن الغامش، ...فاطمه است

دست بوس فاطمه بودن کمال مصطفاست

در مقامات نبی این بس مقامش فاطمه است

حکم زهرا بر تمام انبیا هم واجب است

شرع ما پیغمبری دارد که نامش فاطمه است

حج زهرا ظاهراً بیت الحرامش مرتضاست

حج مولا باطناً بیت الحرامش فاطمه است

فاطمه امر خداوند است و مأمورش علی ست

پس امام اول عالم امامش فاطمه است

مصطفی؟ یا مرتضی؟ یا فاطمه؟ یا هر سه تا؟

مانده ام از این سه تا اصلاً کدامش فاطمه است

رشته های چادرش بازار گرمی خداست

صبح محشر هم دلیل ازدحامش فاطمه است

عقل ها راهی ندارند و زبان ها الکنند

در مقام اهل بیتی که تمامش فاطمه است

شاعر : علي اكبر لطيفيان


حضرت زهرا(س)

شهادت

در حقیقت، با حقیقت دشمنت بیگانه بود

گفت قتل تو بود افسانه، کاش افسانه بود

آدمی هرگز نیازارد رخ حوریّه را

آن که سیلی زد تو را، هم دیو هم دیوانه بود

مرغ اگر در لانه باشد لانه سوزاندن خطاست

بیت آل الله آیا کمتر از یک لانه بود

فاطمه سینه سپر کرد از پی حفظ علی

آن که بر زهرا سپر شد محسن دُردانه بود

ای جنایت کار! بیت وحی را آتش زدی

نامسلمان مهبط قرآن مگر بت خانه بود

دست مولا بسته بود و همسرش را می زدند

آن که بر او سوخت سر تا پا در کاشانه بود

گر چه خود مانند شمعی آب می شد دم به دم

تا به تن جان داشت بر گِرد علی پروانه بود

نخلِ خم گردیده سرو قامت رعنای او

لاله ی نیلوفری رخسار آن ریحانه بود

«میثم» این اجر رسالت بود یا مزد علی؟

یا سفارش های پیغمبر همه افسانه بود

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار(ميثم)


حضرت زهرا(س)

بعد از شهادت

گر فلک را ز غم خویشتن آگاه کنم

آسمان را چو شب تار پر از آه کنم

تا که از اشک غمم آب بنوشند رواست

نخل ها را ز غم و درد خود آگاه کنم

من غریب وطنم نیست کسی هم نفسم

«به چه امید برون من سر از این چاه کنم»

ای گل پرپر من رفتی و از ماتم تو

ناله با مرغ شباهنگ سحرگاه کنم

ترسم از شرم کشد، پردۀ نیلی به رخش

صحبتی گر که ز رخسار تو با ماه کنم

قدسیان را ز غمت اشک فشان می بینم

هر زمانی که به شب سیر الی الله کنم

یک شب از هجر تو عمری گذرد بهر علی

گر که دل را ز فراق تو پر از آه کنم

همره اشک «وفائی» ز دل من می گفت

زمزمی دارم و این زمزمه کوتاه کنم

شاعر : سيد هاشم وفايي


حضرت زهرا(س)

بستر شهادت-از زبان امیرالمؤمنین(ع)

بسترت را جمع کن از خانه، بیماری بس است

زیر چشمت گود افتاده است، پس زاری بس است

از همان روزی که تو تب کرده ای تب کرده ام

خوب شو خوبم کنی، سه ماه بیماری بس است

تو به فکر گریه ای من هم به فکر گریه ام

این تبسم کردن از روی ناچاری بس است

لاله، لاله، لاله، لاله، لاله، لاله، ...تا به کی ؟

جای خالی در لباست نیست گل کاری بس است

من مرتب می کنم این خانه ات را تو فقط

لحظه ای هم دست از دیوار برداری بس است

ای شکسته بال پس کی استراحت می کنی

هر زمان که پا شدم دیدم تو بیداری، بس است

این طرفداریِ از من کار دستت داده است

بعد از این کاری مکن دیگر طرفداری بس است

وقت کردی یک کفن هم بعد پیرهن بباف

زندگی کردن برای من بس است، آری بس است

باشد امشب می روم پیش خدا رو می زنم

بسترت را جمع کن از خانه بیماری بس است

شاعر : علي اكبر لطيفيان


حضرت زهرا(س)

ای ملائک همه مشتاق پرستاری تو

دل ما لک زده بر گریۀ بیماری تو

کردی از یار دفاع و نشدی خسته، ولی

یار دلتنگ شد از خاطرۀ یاری تو

ماندی ای فاطمه بین در و دیوار آن روز

زار شد کار عوالم ز مددکاری تو

یک طرف خصم مهاجم، طرف دیگر تو

آفرین باد به ایثار و طرفداری تو

زخم در سینه به دیدار پیمبر رفتی

سوخت قلب علی از هجرت اجباری تو

شاعر : ولي ا... كلامي زنجاني


حضرت زهرا(س)

شهادت-هجوم به بیت ولایت

شد حرمت بیت خدا شکسته

خاکم به سر، این در چرا شکسته

آل کسا در این سرا چو جمعند

شد حرمت آل کسا شکسته

مرآت حق نماست قلب آنان

سنگ جفا، آئینه ها شکسته

این در چو قبله گاه جبرئیل است

باب حریم کبریا شکسته

این جا ملک اذن ورود گیرد

از چیست باب این سرا شکسته؟

چون خانه ی مولود کعبه این جاست

شد حرمت بیت خدا شکسته

این خانه بیت رحمت الهی ست

دشمن چرا این باب را شکسته

ما بین این دیوار و در خدایا

آئینۀ احمد نما شکسته

زهرا بُوَد چون بضعه ی پیمبر

زین ضربه صدر مصطفی شکسته

از کشتن شش ماهه محسن او

قلب علیّ مرتضی شکسته

بر سینه دست غم چگونه کوبد؟

چون سینه ی صاحب عزا شکسته

شاعر : حبيب ا... چايچيان (حسان)


حضرت زهرا(س)

بعد از شهادت

تا تیر غمت قلب مرا کرده نشانه

 آتش کشد از هر نفسم بی تو زبانه

 بردار سر از خاک غم ای ماه یگانه

 اطفال تو بیدار نشستند به خانه

 گویند پدر، مادر ما آمده یا نه

 تنها نه ز داغ تو همین بال و پرم سوخت

 آن گونه زدم ناله که پا تا به سرم سوخت

 خورشید صفت ماه ز آه سحرم سوخت

 تنها نه سراپای وجودم جگرم سوخت

 از بس که کشیدم ز جگر ناله شبانه

 بی همدمم و همدم شام و سحرم رفت

 زهرای جوان همسر نیکو سیرم رفت

 از دل نرود گر چه ز پیش نظرم رفت

 رکن دگرم همره رکن دگرم رفت

 ای کاش روانم شود از جسم روانه

 ای خاک چه شد همدم رنج و محن من

 کو مادر دلسوز حسین  و حسن من

 کو هم سخن زینب شیرین سخن من

 عالم همه جا آمده بیت الحزن من

 تا گشته نهان زیر گِل آن ماه یگانه

 یک عمر به هر مهلکه من پای نهادم

 چون رعد خروشیدم و چون کوه ستادم

 یک لحظه به آن مهلکه ها پشت ندادم

اما به غم مرگ تو از پای فتادم

از پای درانداخت مرا بی تو زمانه

با یاد تو بر شرح غمم خاتمه ای نیست

در هجر تو گر جان بدهم واهمه ای نیست

مرگ است حیاتی که در آن فاطمه ای نیست

خاموشم و بعد از تو مرا زمزمه ای نیست

زندان سیاهم شده بی روی تو خانه

برخیز و بیافکن به سوی ما نظری را

با ما به سرآور شب تاری، سحری را

بین دختر بی مادر خونین جگری را

چون می گذرد جوجه ی بی بال و پری را

گر مادر او باز نگردد سوی لانه

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار(ميثم)


حضرت زهرا(س)-مدح و شهادت


ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم

مامور برای خدمت زهرائیم

روزی كه تمام خلق حیران هستند

ما منتظر شفاعت زهرائیم

***

عمریست رهین منت زهرائیم

مشهور شده به عزت زهرائیم

مُردیم اگر به قبر ما بنویسید

ما پیر غلام حضرت زهرائیم

***

من بودم و باب هل اتی را بستند

امكان رسیدن به خدا را بستند

ای كاش بمیرم كه خجالت زده ام

من بودم و دست مرتضی را بستند

***

یتیمان جز دو چشم تر ندارند

به غیر از خاک غم بر سر ندارند

چو مادر مرده ها باید فغان کرد 

که طفلان علی مادر ندارند

شاعر : جواد حيدري


حضرت زهرا(س)

بابا ببین که چشم ترم درد می کند

افتاده ام زمین و سرم درد می کند

بابا ببین که اجر رسالت ادا شده

یعنی تمام بال و پرم درد می کند

آتش شراره زد ز در خانه ام، پدر

دیدم تمام دور و برم درد می کند

میخی رسید و سینه ی من را کتیبه کرد

این سینه ام که شد سپرم، درد می کند

آثار پنجه ها به رُخَم می شود عیان

روی کبود شعله ورم درد می کند

از ضربه های سخت و نفس گیر پشت در

قدّم کمان شده، کمرم درد می کند

وقت نفس زدن به خدا زجر می کشم

این دنده ی شکسته ترم درد می کند

شاعر : محمد فردوسي
منبع:پایگاه فرهنگی هیات مکتب الذاکرین استان البرز


ادامه مطلب ...
نظرات (0) تاریخ : سه شنبه 22 فروردین 1391 زمان : 18:09 بازدید : 732 نویسنده : کلاغ سفید

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • موضوعات
  • نرم افزار

  • شیمی - صنایع شیمیایی - مهندسی شیمی

  • متفرقه

  • فیلمهای آموزشی

  • تولید مواد شیمیایی

  • معرفی جامع عناصر جدول تناوبی

  • مدل لباس

  • مهندسی کشاورزی

  • رشته سرامیک

  • مهندسی برق

  • کامپیوتر

  • مهندسی صنایع

  • اندروید

  • فیلم ایرانی

  • فیلم خارجی

  • ویندوز

  • سوال و راهنمای تصحیح امتحانات هماهنگ

  • قالب

  • متالوژی

  • ای او اس

  • لینک دوستان
  • سایت علمی و تفریحی چهل سی چهل
  • دانلود رایگان نمونه سوالات امتحانی بصورت word
  • ذاکرین رضوی
  • سایت دنیای شیمی
  • مرجع دانلود کتاب
  • ترک خود ارضایی .:. روش های موثر .:.
  • پیام نور سه
  • تکنومکانیک
  • رمز شارژ رایگان
  • خرید شارژ با 50% تخفیف
  • دانلود فیلم و سریال |آریا مووی
  • آپدیت آفلاین آنتی ویروس
  • دانلود و آپدیت آنتی ویروس
  • مـــادر
  • بهترین سایت دانلود
  • بیا تو بلاگ
  • خانه ی مهندسان شیمی ایران
  • دپارتمان تخصصی مهندسی شیمی
  • سایت تخصصی پینگ پنگ
  • مهندسی نفت یاسوج
  • مهندسی شیمی
  • به روزترين وب مهندسي شيمي
  • فیلم ها/دانلود جدیدترین فیلم ها /بازی ها
  • سايت علوم تجربي گلپايگان
  • سایت رسول شامحمدی
  • دانلود نرم افزار
  • دانلود جزوه های دبیرستان و دانشگاه
  • کارشناسی ارشد جنگلداری
  • مهندسی شیمی-مولتی مدیای آموزشی مهندسی شی
  • مهندسي صنايع غذايي
  • اس ام اس - pm20
  • صنایع رباتیک آراد شعبه رشت
  • اشغال دونی ذهن یک آشق
  • سفارش شعر
  • دنیای فناوری و کامپیوتر
  • دانلود سریال جدید
  • آخرین مطالب ارسال شده
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 788
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 7531
  • آی پی امروز : 316
  • آی پی دیروز : 244
  • بازدید امروز : 2,159
  • باردید دیروز : 1,210
  • گوگل امروز : 19
  • گوگل دیروز : 7
  • بازدید هفته : 6,613
  • بازدید ماه : 21,686
  • بازدید سال : 158,706
  • بازدید کلی : 4,460,647
  • کدهای اختصاصی
    Google

    در اين وبلاگ
    در كل اينترنت
    وبلاگ-کد جستجوی گوگل
    کد تبادل بنر: لطفاً کد بنر خود را در نظرات قرار دهید.

    هـــــــــــــــــــــــدف

    وبلاگ-کد لوگو و بنر